رضا حاجی زاده
بسم الله الرحمن الرحیم
الغیبة نعمانی
www.Seraj.Ir
www.sid.ir
www.hawzah.net
www.rasanews.com
www. Imammahdi-s.com
www.aftab.ir
www-ghadir-edu.com
fardaad.blogfa.com.www
آشنایی با نعمانی
عصر زندگی
ابو عبد الله، محمد بن ابراهیم بن جعفر کاتب نعمانى مشهور به ابن زینب از راویان بزرگ شیعه در اوایل قرن چهارم هجرى به شمار مىآید. وی اهل منطقهی نعمانیهی عراق بین واسط و بغداد و عراقی اصل بود . او ابتدا در بغداد بود و سپس بهشام عزیمت کرد و در همانجا جانسپرد.
درباره زندگی این عالم جلیلالقدراطلاعات کافی به دست ما نرسیدهاست، فقط میدانیم که ابوالقاسمموسی بن محمد القمی در سال 313ق. در شیراز، حدیث لوح جابرانصاری را از قول سعد بن عبداللهاشعری برای او نقل کرده است.
همچنین نعمانی، در سال 327 ق.در بغداد بوده و در ماه رمضان همانسال تحت تعلیم ابوعلی محمد بنهمام قرار داشته است.
همچنین گفته میشود که محمدبن عثمان بن علان دهنی بغدادی نیزاحادیثی برای وی نقل کرده است،ولی تاریخ آن مشخص نیست.
ابن عقده در طول زندگانیخویش، در سومین سفر خویش، در مسجدجامع «رصافه» و مسجد «براثا» درسال 330 ق. احادیثی را برایدیگران املا کرده است. پس ممکناست نعمانی، در این تاریخ یا نزدیکبه آن، احادیث را از ابن عقده فراگرفتهباشد.
نعمانی مطالب بسیاری را از احمدبن محمد بن سعید کوفی با واسطه ابنعقده (م 332 ق.) فرا گرفته است، امااو مشخص نکرده که این مطالب را درکجا فرا گرفته است. ولی گمانمیرود که مکان آن در بغداد باشد.( و در سال333 ق. در بطریه از توابع اردن، حدیث را از محمد بن عبدالله بن معمرطبرانی فراگرفته است. ، در سال 360 ه . ق درگذشت.
مقام علمى
در علم رجال، چند نفر به «کاتب» شهرت یافتهاند، که وی، یکی از آنهاست . او، کاتب محدث بزرگ؛ شیخ کلینی بوده و بخش بسیاری از کافی را نوشته است. وى علاوه بر این که نویسندهاى خوش نظر و داراى قدرت استنباط بوده، از اطلاعات وسیعى درباره رجال و احادیث برخوردار بوده است. او از شاگردان بزرگ ثقة الاسلام کلینى به شمار مىآید و بیشتر معلومات خود را از ایشان فرا گرفته است. همچنین کاتب و نویسنده او نیز به شمار مىآمد و به همین خاطر از شهرت، احترام و اعتبار خاصى در نزد علماء و فقهاى شیعه بهرهمند شده است
مشایخ
نعمانی در این کتاب، از هفده تن از مشایخ خود، نقل کرده است . آنان عبارتند از: ابن عقدة، ابن هوذة، ابوعلی کوفی، باوری، ارزنی، عبدالعزیز موصلی، ابوالحارث طبرانی، عبدالواحد موصلی، بندنیجی، علی ابن الحسین، ابن جمهور قمی، حمیری، محمد بن عبدالله طبرانی، ابن علان دهنی، اسکافی، کلینی و موسی بن محمد قمی .
از میان هفده نفر به جز چند تن مانند کلینی و ابن عقدة، دیگران برای ما ناشناخته هستند . چون پرداختن به پیشینهی هر یک از این هفده نفر و جایگاه آنان در کتابهای رجالی شیعه و سنی در این مجال اندک ممکن نیست، تنها به چند تن از آنان اشاره خواهیم کرد
سخن بزرگان
نجاشی وی را با این سخن وصف کرده است:
او که معروف به ابن زینب است;شیخ عظیم القدر و بلند مرتبهای استاز اصحاب ماست، عقایدش صحیحبوده و تعداد زیادی حدیث نقل کردهاست.
نجاشی دربارهی او مینویسد: شیخ من اصحابنا، عظیم القدر، شریف المنزله، صحیح العقیده یعنی هیچ انحرافی در عقیدهاش نیست و شیعهی دوازدهامامی است . آقابزرگ طهرانی در کتاب الذریعة ، پس از ستودن نعمانی مینگارد: کتاب الغیبه للحجة، للشیخ ابی عبدلله الکاتب النعمانی المعروف بابن زینب تلمیذ ثقةالاسلام «الکلینی» یظهر من بعض المواضع ان الکتاب کان موسوما «او معروفا» ب «ملاء العیبة فی طول الغیبة» . از گفتهی آقابزرگ طهرانی چنین بر میآید نعمانی دستپروردهی کلینی است و شهرت کتاب به نام غیبت و نیز وضعش تعینی است نه تعیینی; زیرا نام تعیینی آن «ملاء العیبة فی طول الغیبة» است . نعمانی، علامه حر عاملی میگوید که بخشی از تفسیر نعمانی را دیده است .
حوادث سیاسی واجتماعی
گفتنى است که اندکى پیش از سال 330، چند نفر از دانشمندان شیعى، به بغداد مهاجرت کردهاند: یکى محمدبن یعقوب کلینى و دیگرى ابو عبدالله نعمانى که در سال 327 در بغداد بودهاند. هجرت سلامة بن محمد ارزنى، به همراه خواهرزاده خود ابوالحسن محمد بن احمد بن داود قمى هجرت آنها هم به بغداد، باید در همین سنوات باشد. سلامة بن محمد و محمد بن یعقوب کلینى و ابوعبدالله نعمانى هر سه به بلاد شام سفر کردهاند. سفر سلامة بن محمد به شام در سال 333 بایستى تقریبا همزمان با سفر ابو عبدالله نعمانى باشد.
ابنجعابى، محدث شیعى معروف بغداد، به نزد سیفالدوله رفت وى او را به خود، نزدیک ساخت و از خاصان او گردید.
سیف الدوله درست در همان سال 333، حلب را به تصرف خود در آورده است. استیلاى کامل وى بر حلب، در اوایل سال 334 رخ داده است.
از سویی نعمانی گفته است که با دیدن پراکندگی فکری شیعیان و شک کردن برخی از آنان در مسالهی غیبت امام زمان (عج) به گردآوری روایتهای ائمهی معصومین علیهم السلام دربارهی غیبت همت گماشته است . او با استناد به این سخن امام صادق، من دخل فی هذا الدین بالرجال اخرجه الرجال کما ادخلوه فیه و من دخل فیه بالکتاب و السنة، زالت الجبال قبل ان یزول ناآگاهی از روایت را دلیل مردم میداند . البته او اذعان دارد که گردآوری همهی سخنان ائمهی معصومین علیهم السلام دربارهی غیبتبه مجموعهای فراتر از کتاب الغیبه نیاز دارد .
سفر
نعمانی برای دستیابی به منابع ناب حدیث، سفرهای فراوانی به مناطق گوناگون داشته است . وی به شیراز، بغداد، اردن و حلب و سفر کرده است.سفر به شیراز
نعمانى که براى شنیدن احادیث از یک راوى معتبر به شهرهاى مختلفى سفر مىکرد در سال 313 هجرى به شیراز رفت تا از عالم بزرگوار، ابو القاسم موسى بن محمد اشعرى نوه سعد بن عبد الله قمى بدون واسطه روایت بشنود و راوى روایات او باشد.
سفر به بغداد
در سال 327 هجرى به بغداد سفر کرد تا از ستارگان درخشان روات شیعه در آن شهر نیز بهرهمند گردد. در بغداد از بزرگانى مانند: احمد بن محمد بن سعید بن عقده کوفى و محمد بن همام بن سهیل روایت شنید.
سفر به شام
وى در سال 333 به اردن سفر کرد تا از محمد بن عبد الله بن معمر طبرانى و ابو الحارث عبد الله بن عبد الملک بن سهل طبرانى روایت بشنود.
پس از آن به سوى شهر دمشق رفت و در آنجا از محمد بن عثمان بن علاّن دهنى بغدادى روایت شنید.
در حلب
سفر او به حلب، سفر پرباری بود; زیرا در آنجا توانست کتاب «غیبت» خود را منتشر کند.
وى بعد از آن، به سوى شهر حلب رفت. مردم و علماى شهر بسیار از او استقبال کردند و از او خواستند در آن شهر بماند تا از نور وجودش، که مملو از روایات اهل بیت عصمت و طهارت بود، بهره ببرند. او نیز پذیرفت و تا آخر عمر در آن شهر ماند و همانند شمعى درخشید و به دیگران روشنى بخشید.
کتاب غیبت از دستاوردهاى اقامت نعمانى در شهر حلب است. او با نگارش این کتاب قدم بزرگى در آشنایى مردم آن سامان با امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف برداشت، خصوصا در آن زمان که اوایل عصر غیبت کبرى بود.
تالیفات
نعمانی، نگاشتههای دیگری نیز مانند «الفرائض»، «الرد علی الاسماعیلیه»، «التفسیر» و «التسلی» دارد که همه آنها جز همین کتاب «الغیبة» از بین رفتهاند . علامه حر عاملی میگوید که بخشی از تفسیر نعمانی را دیده است . شاید بخش مورد نظر حر عاملی، همان روایتهایی است که از امام صادق (ع) نقل کرده و مقدمهی تفسیر خویش را به نام «محکم و متشابه» قرار داده است . البته باید دانست که برخی از نویسندگان، «تفسیر محکم و متشابه» را به سید مرتضی نسبت میدهند.
دلیل نگارش
نگارنده گفته است که با دیدن پراکندگی فکری شیعیان و شک کردن برخی از آنان در مسالهی غیبت امام زمان (عج) به گردآوری روایتهای ائمهی معصومین علیهم السلام دربارهی غیبت همت گماشته است . او با استناد به این سخن امام صادق، من دخل فی هذا الدین بالرجال اخرجه الرجال کما ادخلوه فیه و من دخل فیه بالکتاب و السنة، زالت الجبال قبل ان یزول ناآگاهی از روایت را دلیل مردم میداند . البته او اذعان دارد که گردآوری همهی سخنان ائمهی معصومین علیهم السلام دربارهی غیبتبه مجموعهای فراتر از این کتاب نیاز دارد .